Samstag, 16. Dezember 2017

رانده گان بهشتیم !


به سر بداران گمنام میهنم.

چونان گردنکشان سرافراز
دندان زده سیب را
رانده گان بهشتیم.

با سنگ خاره ای بر دوش
و نا هموار شیبی در پیش .
که کیفر را
انجامی ، نه !

عشق را تاوان :
درد ، زخم و زندان .
پاد افره گناهی ،
زیب قامت انسان .

خدای را بنده نبودیم و
و شیطان را :
فرمانبردار ...
هرگز.

دلداده گان عاشق و گمنامیم.
زیبنده گان عشق .
چنینیم.

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen