نشسته ای پای کوه دماوند....دلت شور می زنه . نمی دونی
چرا......؟؟؟؟می دونی اما باور نداری و یا نمی خواهی باور کنی . رادیو اسامی را
مسلسل وار می خونه و گوینده چنان که گویا فتح خیبر کرده فاتحانه می گه: اشرار و
ضد انقلاب اعدام شدند ....
اسامی ......اسامی......اسامی......ای وای من ای وای ما
....
نازنینان خلق تاراج می شوند و جماعتی سحر شده در ساحره گی ماه فاتحانه می
رقصند و تعفن افکاری شوم .......تعفن افکاری شوم .....بهاری را به گند می کشد ....
نیازی به ترس نیست؛ اشگ در غمت پرده در شده است
گویا کسی می خواند:
برمیهنم چه رفته است؟
آشناست صدا
عبدالله آغوش باز می کنه و می گه: غصه نخور ما هستیم
اما حسین خیکی خاموشه
همین دیروز بود که نسرین را ثبت نام کرده بودیم . کلاس اول است و ما خوشحال
نیازی به ترس نیست؛ اشگ در غمت پرده در شده است
گویا کسی می خواند:
برمیهنم چه رفته است؟
آشناست صدا
عبدالله آغوش باز می کنه و می گه: غصه نخور ما هستیم
اما حسین خیکی خاموشه
همین دیروز بود که نسرین را ثبت نام کرده بودیم . کلاس اول است و ما خوشحال
فتح الله کیاییها
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen