در گذر روزها
شولایش را تکانی داد بهار چکید قطره قطره
Mittwoch, 19. September 2018
نامه هایی که هرگز پست نشد (۲۳)
از دماوند بر گشته بودم
.
خیابان بوی نم باروت داشت
و قلبها
:
مهمانسرا ی گلوله .
سردخانه جرجانی
بوی گس گریه داشت
گریه ای که پنهان می شد
در حضور پیروزی.
فتح الله کیاییها
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen
‹
›
Startseite
Web-Version anzeigen
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen