Donnerstag, 22. Februar 2018

سوگند

اگرم زین شب تاریک نیابم ره روز
شیر مادر زهر است.
اگرم وازده گی، ره و رسمی گردد
پدری نیست مرا.
اگرم عهد شکستن، آیین گردد
ره و رسمم نه رفاقت بوده است .
پس نجویید مرا
من نبودم هرگز
اگرم رسمِ خیانت باشد.

به تو ای عشق قسم
به تو ای روشن خونین فلق
به تو سوگند ای رسمِ رفاقت با من
گرم اندیشه بجز عشق به میهن باشد
ناسزا باد مرا در خور
ننگ باشد شرفم.
میهنم بی مرز است
مرز من انسان است
به تو سوگند و قسم
که مرا ایمانی.
به تو ای پینه نشسته بر دست
به تو ای رنجبر دوران ها
مرز من دست تو است
و شکوفایی تاول بر آن.
به تو ای عشق قسم.

فتح الله کیاییها

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen